Saturday, January 6, 2007

من آنچنان ذوق نوشتن ندارم
يه زماني تو دوران راهنمايي انشام بيست
بود و همه از سبك نوشتنم تعريف مي كردند
اما نمي دونم چي شد كه ادامه ندادم
يعني يه جورايي ديگه حسش نبود
حالا پشيمونم چون اگه ادامه داده بودم براي نوشتن
چند خط كه تاثير گذار باشه اينقدر در نمي موندم


جريان اينه كه يه پسره هفده سال به نام حمزه در آستانه اعدامه
جريان كاملشو مي تونيد تو سايت نيك صالحي بخونيد
اون جور كه من برداشت كردم از ترس اونايي كه فكر مي كرده تو جريان يه
دعوا بهش آسيب برسه با يه چاقو كه رو زمين افتاده بوده
يه ضربه مي زنه به پسري به اسم مهدي كه باعث مي شه طرف فوت كنه
حالا خانواده مهدي به گرفتن ديه راضي شدند اما شصت ميليون مي خوان
باباي حمزه كارگره و سرپرست هفت هشت تا بچه
مادرش هم فوت كرده امشب كلي ذوق كردم وقتي فهميدم مامان پولي رو كه
از صدقه هاش كنار مي ذاره و هر دفعه به يه موسسه مي ده مي خواد به حمزه بده
مبلغ خيلي زيادي نيست اما خوب قطره قطره جمع گردد وانگهي دريا شود
تا حالا يازده ميليون جور شده
اگه مي تونيد كمك كنيد لطفا به واحد مددكاري كانون اصلاح و تربيت مراجعه كنيد
شماره تلفن كانون اصلاح و تربيت
٤٤٣١٤٢٤٩
داخلي
٢٥٦
واحد مددكاري پسران
آدرس
شهرزيبا ٬ خيابان كانون ٬ كانون اصلاح و تربيت
متاسفانه شماره حسابي هم ندارند و كمكها را به صورت حضوري
مي پذيرند بعد صورت جلسه مي كنند
به نظرم داشتن يه شماره حساب ضروريه
خيلي سخته مثلا يه نفر از شرق تهران بخواد اين همه راه بياد تا غرب. ايشالا وقتي رفتم اين موضوع رو بهشون مي گم
اگه هم به كساني كه مي شناسيد اطلاع بديد كه اگه تونستند كمك كنند خيلي
ممنون مي شم


1 comment:

فرهاد said...

ببین مهرناز جون،حالا که تصمیم گرفتی یه کار خیر انجام بدی بیا اصولی انجامش بدیم...اینجا مطلب رو بذاری با توجه به این که خواننده هات زیاد نیستن نمی تونی اون جور که خودت دلت می خواد به اون بنده خدا کمک کنی،اگه اجازه بدی من متنت رو تو وبلاگم منتشر می کنم و از دوستام می خوام اونها هم در صورت تمایل این کار رو بکنن،خدا رو چه دیدی؟شاید از اون طریق کمک بیشتری به اون پسر شد،اگه موافق بودی حتما بهم اطلاع بده،خوشحال می شم تو این کار باهات همکاری داشته باشم،نوشته هات هم همین جوریش خوبن،مطلب رو می رسونن،پس تاثیر گذارن...منتظر جوابتم....موفق باشی بانوی نیکوکار شهرک فرهنگیان!(چشمک!)......