
يادش بخير تو دانشگاه اصفهان هم دو ره اي داشتيم
امروز چشمم خورد به
LE NOUVEAU BESCHERELLE
كه چندين سال بود لاشو باز هم نكرده بودم تو
صفحه اولش دوستم نسيم كه الان تو كانادا داره دكتري هواشناسي مي خونه
يه شعر برام نوشته بود و تاريخ هم زده بود
يازدهم ارديبهشت
١٣٧٥
سه شنبه يك ربع به يازده شب
نيمه شب كوبيد بر در گفت: عاشق خانه است؟
متهم هستي و جرمت ديدن جانانه است
بعد بستند دست و پايم را بروي دلبران
گفت اكنون اين اسير زلف٬ همچون شانه است
گفتم اندر دادگاه عشق از بهر دفاع
بي گناهم چون مقصر اين دل ديوانه است
ليك از من شاهد و برهان و مدرك خواستند
پاسخش دادم كه شاهد ساغر و پيمانه است
چون پيمانه هر لحظه در آغوش كسي است
پيش قانون ناشناس و بيخود و بيگانه است
بعد طبق بند ٥ اصل عشق و عاشقي
گفت جرمش سوختن چون كيفر پروانه است
گفتمش گر يار را بوسم چه باشد كيفرم
گفت با حبس ابد محكوم در ميخانه است
گفتمش من حاضرم سوختن به شرط بوسه اي
سوختن از بهر جانان كاري بس ديوانه است
گفت حكم درباره ديوانه بي ارزش بود
از دفاع متهم معلوم شد ديوانه است
امروز چشمم خورد به
LE NOUVEAU BESCHERELLE
كه چندين سال بود لاشو باز هم نكرده بودم تو
صفحه اولش دوستم نسيم كه الان تو كانادا داره دكتري هواشناسي مي خونه
يه شعر برام نوشته بود و تاريخ هم زده بود
يازدهم ارديبهشت
١٣٧٥
سه شنبه يك ربع به يازده شب
نيمه شب كوبيد بر در گفت: عاشق خانه است؟
متهم هستي و جرمت ديدن جانانه است
بعد بستند دست و پايم را بروي دلبران
گفت اكنون اين اسير زلف٬ همچون شانه است
گفتم اندر دادگاه عشق از بهر دفاع
بي گناهم چون مقصر اين دل ديوانه است
ليك از من شاهد و برهان و مدرك خواستند
پاسخش دادم كه شاهد ساغر و پيمانه است
چون پيمانه هر لحظه در آغوش كسي است
پيش قانون ناشناس و بيخود و بيگانه است
بعد طبق بند ٥ اصل عشق و عاشقي
گفت جرمش سوختن چون كيفر پروانه است
گفتمش گر يار را بوسم چه باشد كيفرم
گفت با حبس ابد محكوم در ميخانه است
گفتمش من حاضرم سوختن به شرط بوسه اي
سوختن از بهر جانان كاري بس ديوانه است
گفت حكم درباره ديوانه بي ارزش بود
از دفاع متهم معلوم شد ديوانه است
No comments:
Post a Comment