
Happy New Year
Time to address a new year
… enter
deal with the project at hand yet resolve not to dwell on past
never stop dreaming even on the last exhale and find it in your heart to
forgive then you will be forgiven in likeness try smile,even when sad this
provokes the inner smile to surface
take each day as it’s dealt and be thankful for the wealth mother nature
doles
now take a deeeeeeeeep meditative breath you’re alive … aren’t you?
2 comments:
سلام مهرناز خانوم...سال نوی 2007 بر شما مبارک باد...در مورد کامنتی که نوشتی،بحث جالبی رو مطرح کردی،من معتقدم وقتی یه کاری به صورت یه نماد در می آد و سالهای سال تکرار می شه به طبع طرفدارانش سعی می کنن توجیهات گوناگونی رو در موجه جلوه دادن اون ارائه بدن،همون طور که مخالفین اون همین تلاش رو در جهت تقبیحش انجام می دن...مثلا همین قضیه مولانا...در مورد ارتباطش با شمس تبریزی کتابها نوشته شده....عده ای اون ارتباط رو قدسی و خدایی و مراد و مریدی جلوه دادن...عده ای دیگه خیلی سلیس گفتن آقا!مولانا و شمس هم جنس باز بودن!....می دونی وقتی از یه مسئله ای خیلی بگذره دیگه نمی شه در مورد صحت و سقمش دقیق نظر داد...در مورد اون عید هم من نمی تونم از اون دید اظهار نظر کنم...عمده اشاره من به فلسفه اجرائیش بود...چرا نمود شاد بودن ما باید به صورت کشتن و خون ریزی باشه؟...آیا نمی تونستیم شاد بودنمون رو جور دیگه ای نشون بدیم؟
راستی،من یه کم تو نوشتن رکم و گاهی بی پروا حرف می زنم،ولی پشت حرفهام هیچ قصد و غرضی نیست...یه وقت حرفهام رو به دل نگیری مهرناز جان....موفق باشی و ممنون که اومدی
Post a Comment